جهاد
اکبر، که مبارزه با هواهای نفسانی است، از جهاد اصغر، یعنی جنگ با دشمنانی که به
مرزهای مسلمين یورش برده اند، بسیار با اهمیت تر است. پس بایدتان در درون «نیک
محضر» و در برون «هژبر» بود که سعدی شیرین سخن گویا شما را می سرود آنگه که فرمود:
«درون
مردمی چون ملک نیک محضر برون
لشکری چون هژبران جنگی»
بر
همه ما لازم و ضروری است که در جبهه «جهاد اکبر» با سلاح «تقوی» بر دشمن درون
«خانه ي دل» بتازیم و حریم دل را از لشکریان غاصب شیطان تطهیر کنیم.
ظفرمندان
عرصه ي پیکار و شیران بیشه ي کارزار، که آرامش از دل کافران و خواب از چشم غاصبان
ربوده اند و آب و خاک میهن اسلامی را از لوث وجود دون صفتان و «خانه ي تن» را از
اشغال بیگانگان غاصب، مردانه می زدایند، باید که مردانه تر بر غاصبان «خانه ي دل»[1]
بشورند؛ و حرم یار را از تصرف اغیار برهانند که این عرش نه سزای چون آنان است.
بلکه، عرش رحمان است[2] و خانه ي خدا[3] و صاحبخانه خود در حدیث قدسی چنین فرمود:
«لا
یَسْعَنی ارضی و لا سمائی ولکن یَسْعَني قَلبَ عَبدی المُؤمنِ»
«گفت
پیغمبر که حق فرموده است من
نگنجم هیچ در بالا و پست
در
زمین و آسمان و عرش نیز
من نگنجم این یقین دان ای عزیز
در
دل مؤمن بگنجم ای عجب! گر
مرا جوئی، در آن دلها طلب[4]»
بنابراین
نگرانی، دلهره، غم، دلبستگی به ریاست و مقام و به طور کلی «حبّ دنیا» را باید از
«دل» زدود تا «حبّ خدا» جایگزین آن شود و خدای تدبیر امور «عبد» را بدست گیرد.
اما، اگر عزم به از بین بردن و فراری دادن غاصب نکنیم، شیطان را به ولایت برگزیده
ایم.
«و
الّذینَ کَفَروا اولیائهُمُ الطاغُوتُ[5]»
آنان
که کفر ورزیدند و از ولایت الهی دوری جستند، طاغوتیان اولیاء آنانند.
خوشا!
به «حال» آنانکه دل را «خانه ي خدا» کردند و به ولایت الهی از شب ظلمانی و تاریک و
جهل به میهمانی آفتاب دعوت شدند و بر خوان گسترده ي نور نشستند. خود را یکباره در
محضر خدای حاضر یافتند و لذت حضور در حرم دوست را چشیدند. به شکرانه ي این نعمت
دیگر هرگز، از حرم یار پا به دیار غفلت ننهادند؛ و حرمت حضور را نشکستند. «طُوبی
لَهُم»!
«هر
که شد محرم دل در حرم یار بماند
وانکه اینکار ندانست در انکار بماند»[6]
پي نوشت
ها: